سه‌شنبه ۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰
۰ نفر

همشهری آنلاین: عظیم قیچی‌ساز متولد۱۳۶۰ از شهر تبریز، تنها هیمالیانورد ایرانی است که توانسته به سیزده قله بالای هشت‌هزارمتری دنیا صعود کند و از این حیث در ردیف برترین ورزشکاران این رشته جهان قرار دارد.

معيار را اگر افتخارآفريني بعد از ركوردشكني هم فرض كنيم، عظيم قيچي‌ساز يكي از سه ورزشكار پرافتخار ايران است. كوه‌نوردي كه بزرگ‌ترين قله‌هاي جهان را با كمترين امكانات فتح كرده و به قول خودش جزو آن دسته از ورزشكاراني است كه وزير ورزش احتمالا اگر وي را در خيابان ببيند نخواهد شناخت.

قيچي‌ساز را رسانه‌ها اين‌طور معرفي كردند: «عظیم قیچی‌ساز متولد۱۳۶۰ از شهر تبريز، تنها هیمالیانورد ایرانی است که توانسته به سیزده قله بالای هشت‌هزارمتری دنيا صعود کند و از اين حيث در رديف برترين ورزشكاران اين رشته جهان قرار دارد.»

خودش اما اين‌طور معرفي مي‌كند: «وقتی در خیابان راه می‌رود، کسی سراغش نمی‌آید تا با او عکس یادگاری بگیرد یا با او احوالپرسی کند.

از عابرین هم که در مورد نام و رشته او سوال می‌کنیم او را نمی‌شناسند و می‌پرسند که آیا او اصلا ورزشی است!؟ از همه مهم‌تر این‌که او خودروی مدل بالایی ندارد تا با آن بتواند به بقیه ورزشکاران و هم‌رشته‌ای‌های خودش فخر بفروشد.

با اتوبوس و تاکسی این طرف و آن طرف می‌رود اما در عین این سادگی افتخاراتی دارد که در بین حدود هفت میلیارد نفر جمعیت جهان تنها کمتر از 30نفر به آن رسیده‌اند. مانند کوه ساکت است و به سختی می‌توان از او حرف کشید. کمی‌ خشک و سرد است و کمتر می‌گوید و می‌خندد. بیشتر شنونده است و سعی می‌کند توانایی‌اش را در عمل نشان دهد.»

من انتقاد دارم و فكر هم نمي‌كنم حرف‌هايم غيرمنطقي باشد. اين‌طور نيست كه هر كسي در هر مقامي ‌فكر كند بهترين است و فقط خودش موضوعات را متوجه مي‌شود.

براي شما مثالي مي‌زنم. هنگام تجلیل از قهرمانان با توجه به رتبه‌ای که من داشتم باید بیش از 30سکه دریافت می‌کردم اما تنها 12سکه به من دادند که آن را هم نگرفتم تا حق واقعی‌ام پرداخت شود. گفتند به این موضوع رسیدگی می‌کنند، اما فکر نمی‌کنم نتیجه‌ای داشته باشد و امیدی ندارم. اگر قرار باشد 12سکه به من بدهند هرگز نمی‌پذیرم.

  • انتقاد تو مشخصا از كدام نهاد است؟

ببينيد، وزارتخانه ورزش و جوانان بدون ورزشکاران و جوانان هویتی ندارد و غیر از رسیدگی به مشکلات ورزشکاران چه کار دیگری می‌خواهد انجام دهد؟ من فقط حق و حقوقم را می‌خواهم نه چیز دیگری. فقط می‌خواهم مرا به عنوان ورزشکار به دانشگاه معرفی کنند اما این کار کوچک را هم انجام نمی‌دهند.

  • خُب طبيعتا با حمايت‌هاي همين نهادها بوده كه عظيم قيچي‌ساز امروز يك ورزشكار پرافتخار و بزرگ است و نمي‌توان اين نقش را انكار كرد.

به هيچ عنوان. خيلي رك و صريح بگويم. من همين حالا با فروش جوایزی که دریافت می‌کنم هزینه‌های صعودم را تامین می‌کنم. من برای صعود به قله‌ها که هزینه بالایی هم دارد اسپانسر می‌گیرم و کمکی از سوی وزارت ورزش و سازمان تربیت‌بدنی نشده است.

  • از اين بحث خارج شويم. ورزش را از چه زمانی آغاز کردی؟

15، 16ساله بودم که به سبلان می‌رفتم، ولی ورودم به ورزش با دوچرخه‌سواری کوهستان بود. در مسابقات کشوری دوچرخه‌سواری هم شرکت داشتم و مقام‌هایی نیز دارم، ولی چون با رقابت میانه نداشتم به کوه‌نوردی روی آوردم.

بعد از یکی از مسابقات بود که با دوستان دوچرخه‌سوارم خداحافظی کردم و گفتم که می‌خواهم وارد کوه‌نوردی شوم. الان هم با احد کاظمی، قادر میزبانی و جهانیان که از دوچرخه‌سواران حرفه‌ای پتروشیمی‌ تبریز هستند دوست صمیمی‌ام.

  • چگونه وارد کوه‌نوردی و هیمالیانوردی شدی؟

من سن و سالم کم بود و تازه وارد کوه‌نوردی شده بودم. وقتی به هیات کوه‌نوردی تبریز می‌رفتم پوستری روی دیوار نصب شده بود. وقتی به آن نگاه می‌کردم به خودم می‌گفتم آیا می‌شود این قله را صعود کرد؟! جالب است بدانید که یک سال بعد من روی آن قله کار کردم. منظورم سال82 است که متاسفانه طی آن صعود حادثه‌ای برای محمد اوراز و مقبل هنرپژوه رخ داد و نتوانستیم این صعود را به اتمام برسانيم.

  • کوه‌نوردی چه لذتی دارد؟ آیا مثل فوتبال، والیبال، بسکتبال و یا رشته‌های دیگر است که بیننده داشته باشد و از دیدن آن لذت ببرند؟

کوه‌نوردی حرفه‌ای، رشته‌ای است که لذت بالایی ندارد. نظر شخصی من این است که لذت کوه‌نوردی در کوه‌پیمایی و صعود به همین کوه‌های خودمان است. هیمالیانوردی لذت خاصی ندارد، چون خطرناک است.

این کار، یک کار جدی است و به جهاتی مثل رفتن به جنگ است، چراکه ممکن است برگردی یا برنگردی! لذت بردن در هيمالیا در درجات دوم و سوم است. در عالم جوانی و نوجوانی همه دوست دارند در عرصه ورزش جزو بهترین‌ها باشند. من هم آمدم تا در این عرصه افتخاری را برای ایران کسب کنم.

  • دلیل عدم موفقیت برخی کوه‌نوردان برای صعود به قلل چیست؟

به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله توان فرد، درجه سختی قله،‌ ارتفاع، موقعیت و شرایط منطقه و خیلی چیزهای دیگر. چیزی که هيمالیا و صعود به هشت‌هزار را سخت می‌کند کمبود اکسیژن است.

ارتفاع زیاد است و مدت‌زمانی برای هم‌هوایی و سازگاری بدن نیاز است که همین مدت‌زمان باعث می‌شود کوه‌نورد از لحاظ روحی و روانی و جسمانی تحت فشار قرار بگيرد.

در هیمالیا تجربه حرف اول را می‌زند. اکثر نفراتی که در صعودهایشان موفق نمی‌شوند ممکن است در زمان حضور در بیس کمپ (کمپ اصلی) تا روزهای رفتن به ارتفاعات بالاتر، از لحاظ جسمی ‌یا روحی تحلیل رفته و یا مریض شده باشند یا حادثه‌ای پیش آمده که قسمتی از توانایی‌شان را از دست داده‌اند.

در این زمان است که آن کوه‌نورد از خودش می‌پرسد من برای چه آمدم اینجا؟ اگر صعود کنم چه می‌شود؟ صعود نکنم چه می‌شود؟ و با این حرف‌ها برای خودش چالش ایجاد می‌کند که بسیار آزاردهنده است و این اولین گام برای ناکامی ‌است. البته برعکس این هم صادق است. نباید بیش از حد به خود مغرور بود و در شناخت توانایی‌ها اشتباه کرد که این خود خیلی خطرناک است.

  • مسائل روانی تا چه اندازه بر وضعیت ورزشکار تاثیر دارد؟

حفظ روحیه و شرایط جسمی‌ اهمیت زیادی دارد. در صعودها بیش از پنجاه درصد موفقیت، به قبل از بالا رفتن مربوط می‌شود و اصلا به کوه ربطی ندارد. به طور مثال مهم است که با چه شرکتی قرارداد می‌بندند، در منطقه چه تیم‌هایی هستند، چه زمانی به منطقه می‌رسند، آیا دیر به منطقه رسیده‌اند؟ آیا زود رسیده‌اند؟ منبع هواشناسی آن‌ها در منطقه چیست؟ تجهیزات‌شان چطور است و...

  • چه معیارهایی برای انتخاب همنوردان در صعودهایت داری؟ چگونه خیلی راحت کوه‌نوردانی را پیدا می‌کنی و با هم صعود می‌کنید؟

در مسیر رفتن به کمپ اصلی و شروع کار کوه‌نوردی حدود یک هفته‌ زمان وجود دارد که معمولا در این مسیر همه کوه‌نوردان به ناچار در یک خودرو با هم هستند و این زمان باعث می‌شود با هم صحبت کنند و ارتباطات آغاز شود.

در این مسیر با همدیگر آشنا می‌شویم و نفرات با هم هماهنگ می‌شوند و آرام آرام یک همنورد در سطح خود پیدا می‌کنند. غالباً شناخت در آنجا به دست می‌آید. خصوصیت اصلی همنورد این است که شرایطی نزدیک به خودت داشته باشد؛ نه بهتر باشد نه ضعیف‌تر.

  • در صعود‌هایت تنها بوده‌ای؟ آیا تا به حال شده که از یک کوه‌نورد ایرانی خواسته‌ باشی کنارت باشد؟

از این 13صعود چهار موردش را کنار دیگر اعضای تیم ملی انجام دادم و سایر دوستان ایرانی در کنارم بودند. من در ایران دوستان و همنوردان خوبی مثل محمود هاشمی، ایرج معانی، رضا زارعی، حسین مقدم، حسن نجاریان و جلال چشمه قصابانی دارم که تجربه صعود به چندین قله هشت‌هزاری را دارند. از خانم‌ها نیز با شادروان لیلا اسفندیاری همنوردی داشتم و با پروانه کاظمی‌ که سابقه چهار هشت‌هزاری را دارد دوست هستیم.

  • به نظر می‌رسد صعود تنهایی را ترجیح می‌دهی؟

البته که اگر در این صعودها یک همنورد ایرانی باشد تا همکلام و همراه شویم خیلی خوب است اما هیمالیا خطرات خاص خود را دارد و ممکن است این سفر، آخرین سفرت باشد.

وقتی یک ایرانی همراه تو باشد و به فرض این‌که اتفاقی رخ دهد، خانواده‌ای که عزیز خودش را از دست داده، به نوعی همه‌چیز را از چشم کوه‌نوردی می‌داند که سالم برگشته و شاید حتی او را مقصر اصلی برای از دست دادن فرزندشان بدانند.

این اولین دلیل ورود به حاشیه است و وقتی این مساله وجود نداشته باشد خیالم برای صعود راحت است و می‌دانم که مسئولیت هیچ‌کس با من نیست و مسئولیت من هم با کسی نیست. تنها دلیلی که تنها می‌روم این‌ است؛ در غیر این صورت دوست داشتم همنوردداشته باشم.

  • کدام‌یک از قله‌هایی که فتح کردی برایت جذاب‌تر بوده و کدام‌یک را دوست داری بعدا دوباره باز هم صعود کنی؟

کوه‌نوردی برای من کل زندگی‌ام نیست، بخشی از زندگی‌ام است. دوست ندارم کل زندگی‌ام را پای کوه‌نوردی بگذارم، چون قلل هشت هزار متری خطرناک هستند و هرگز نمی‌خواهم ریسک کنم تا روی این قله‌های خطرناک کار کنم.

همچنین دوست ندارم روی یک قله دوبار کار کنم. من در تمام این فتوحات تنها یک بار روی هر قله کار کرده‌ام و در هیچ‌یک از آن‌ها از شرپا (باربرهای محلی) استفاده نکرده‌ام و تجهیزات مورد نیاز صعود را خودم حمل کرده‌ام.

  • در مورد خطراتی که در کوه‌نوردی وجود دارد و تو آن‌ها را لمس کرده‌ای بیشتر بگو؟ چه خواسته‌ای از کوه‌نوردان ایران داری؟

عدم آگاهی و صبر و تحمل کافی و آماده نبودن در تمام ابعاد، مهم‌ترین موارد است. خواهش من از جامعه کوه‌نوردی این است که از تجربیات دیگران استفاده کنند. ما در ایران کوه‌نوردان باتجربه زیادی داریم که می‌توانند تجربیاتی که دارند را در اختیار دیگران قرار دهند.

در چند سال اخیر کوه‌نوردان زیادی را از دست داده‌ایم. این‌ها ضایعات تأسف‌آور و خیلی سنگینی است. امیدوارم که کوه‌نوردان ما از این تجربیات استفاده کنند و اشتباهات را تکرار نکنند.

  • تو به عنوان پرافتخارترین کوه‌نورد ایرانی آیا به کوه‌نوردانی که می‌خواهند به قله‌ای که آن را فتح کرده‌ای صعود كنند مشورت هم می‌دهی؟ آیا آن‌ها از تو در مورد آن صعود چیزی می‌پرسند؟

تا به حال نشده که فردی یا گروهی از من مشورت جدی و دقیق بخواهد. شاید خودشان تجربه دارند و یا از تجربه دیگران بهره گرفته‌اند. برای خودم هم جای تعجب است. عمدتاً از دور شرایط آن صعودها و کار آن افراد یا گروه را می‌پرسم و دنبال می‌کنم.

  • خودت از تجربیات دیگران استفاده می‌کنی؟

بله. از تجربیات همه در داخل و یا خارج استفاده می‌کنم. حتی در فرودگاه و یا در صعودهایی که می‌روم در مورد بقیه قلل سوال می‌کنم. مثلا امسال وقتی به تبت رفتم همه فکر می‌کردند که روی هر دو قله چوآیو و شیشاپانگما کار خواهم کرد چون این دو قله در آنجا هستند و گرفتن ویزای تبت هم بسیار مشکل است.

اما با تحقیقاتی که داشتم برخی دوستان گفته بودند بارندگی‌ در قله شیشاپانگما در پاییز زیاد است و ممکن است خطرناک باشد. همین تجربه باعث شد فقط چوآیو را بروم و روی آن قله در زمان دیگری کار کنم. من در 13صعودی که داشتم روی هر قله یک فقط بار کار کرده‌ام و این نشان می‌دهد که به کوچک‌ترین تجربیات هم توجه جدی دارم.

منبع:همشهري‌تماشاگر

کد خبر 282561

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha